۱۳۸۷ شهریور ۳۰, شنبه

makin sense his character 2


وقتی بود که احساس می کرد وقت تفریح کلاس است...
و آقایی که من قبلا استاد راهنماش بودم
بگذارید ببینیم ایشون تحلیل روانشناسیشون راجع به این نموداری که کشیدم چیست..ببینیم روانشناسی چی میگه... (خدایا یعنی استاد ان قدر مسخره بود؟)
نگاه خیره اش یک جور هایی ترسناک توام با همدردی بود انگار از دسته ی یک نفره ی قبرکن ها می آمد...دستهیی متشکل از یک زن که فقط از لحاظ تاریخی و دست بر قضا از بافتنی و تماشای گیوتین جدا افتاده بود....با صدای تقریبا نا مفهومی پاسخ دادم :تا دو دقیقه ی دیگر می گویم.
چیزی که روی تخته بود یه منحنی بسته بود که در مواد مواد مغناطیسی ایده آل مثل آهن خالص پس از چندین و چند بار مغناطیسی شدن خط بالا و پایینش به صورت افقی مسدودش می کرد .Hبر حسب B .یکی میدان مغناطیسییست که از بیرون اعمال می کنند دیگری جهت گیری میدانیست که درون ماده القا می شود.
ببینیم شما می توانید از نظر روانشناسی نظری در مورداین نمودار بدهید.
گفت تا دو دقیقه ی دیگر بهتان می گویم
***
حاضرم شهادت بدهم که قبل از بیست ثانیه گفت:این منحنی راجع به بچه های این کلاسه بعد از تمام ترم تمرین خصوصا این درس رانوشتن و کوییز دادن بعد از رفت و برگشت های زیاد رو این منحنی بالا و پایین می شوند تدریجا فشارهایی بهشان وارد می آید که اثرهای روانی بعد آن اثرش تا سال ها بعد طوری می مانند که در هر میدانی محکوم اند یک جهت ثابت بگیرند .مثل آهنربای دایم که در تحت هر میدان خارجی ساز خودش را می زند. دیگر مثل قبل آزادی جهت گیری ندارند. همین در ماشین های الکتریکی شما ایده آل است. ماده ی مغناطیسی سخت. پوز خند بی موقع کلاس...
در ضمن شما گفتید برای این که آهنها رو از سختی در بیاورندتا خیلی دیرتر به آهنربای دایم تبدیل شوند بهشون سیلیسیم اضافه می کنند . من اضافه می کنم(به نظر این یکی موقع گفتن به ذهنش رسیده) بچه هایی خاکی بچه های کول بچه هایی اند که این بلا سرشون نمی آد!

۲ نظر:

Unknown گفت...

fek mikonam 1khorde pichidast
in monhani chejorie che ke bacheha mesle onan

arezoo hamed گفت...

monhani histerzis.hamun maroofe tu dabirestan ham bud be qowli