۱۳۸۷ بهمن ۲۴, پنجشنبه

ترس تحریف،ترس فراموشی

پشت یک میز نشسته ام .. اینجا،همان تنها جایی که درونم را شفاف در میان می گذارم.. آفرین ،صد آفرین ،هزار و سیصد آفرین،گرد و قلمبه آفرین،آفت هیکل آفرین...به این فکر می کنم که همه ی همین چند ساعتی که برای گذاشتن از درون چک نویس صرف کرده ام را تایپ کنم یا نه... فکر هایم خاطره هایم شیطنت هایم در این چند روز را با قلم اینترنت در میان بگذارم یا نه... بی تعارف پی می برین: گشاد شده ام.ولی نیست.
انگار می خواستم از ترس فراموش کردن زبان بگویم...باید می خواستم خرده چیزی که از ریتم های مغز می دانم بگویم . می خواستم از قابلیتی که تمام این مدت به نظر می رسد داشتیم ،رفتار های هم زمان..دیلی ..آهنگ اسپایک نورون ها، آشوب ..می خواستم وحشت .می خواستم عوض شدن رژیمشان را با خودم رو راست باشم.ریتم ها به زودی دیگر به سختی عوض خواهند شد...و این تصمیم،... نه هیچ جبری بود،نه هیچ شرایطی،...ازهمین حرکت دست های آگاه و ساده لوح خودمان بود. البته ،صد البته،هزار و سیصد البته،گرد و قلمبه البته،آفت هیکل البته...
نخستین ویژگی زبان این است که نمادین و علامتی هست.دیگری این که یک خودکار ممکن است در یک زبان با یک اسم و در زبان دیگر با اسم دیگر نامیده شود.و زبان انعطاف پذیر است.مثلا کلمه ی تلفن را می توان برای انواع مختلف تلفن مورد استفاده قرار داد.دیگر اینکه زبان زاینده است.یعنی بینهایت جمله و مفهوم می توان ساخت .وآخرین ویژگی قانونمند بودن آن است.و بشر اصول و قوانینی برای سازماندهی و منظم کردن جملات به وجود آورده .این قضیه دقیق است ، طوری پایان نامه هایی نوشته می شوند که نقش گرامر زبان فارسی در پیشرفت افسردگی بیماران را بررسی می کند.
ازمیان دیدگاه های تاریخی زبان و تفکر که بگذریم،گروه هایی اعتقاد دارند که تولیدات زبانی و سایر رفتارها عواملی هستند که زیربنای تفکر را تشکیل می دهند.
آرتیفیشیال ادورتایزمنت:آرام آرام ،کوچک تحلیل و از بین رفتن عضله ای از کار افتاده...همان که هر گونه قرار بگیرد ظاهرش همیشه همان خواهد شد،دیگر نگران نباشید..خبر این که کفش هایی برای فضا نوردان ساخته اند که در شرایط جاذبه ی صفر خود را طوری منبسط و منقبض می کند که تعادل فضا نورد ثابت بماند.شدیدا امیدوارند از هم چین مکانیسمی برای ایستاندن افراد فلج استفاده کنیم.فقط ایستادن دست کم.
اما دیدگاه های کنونی ، گشتالت و پیاژه معتقدند که سازماندهی ذهنی مقدم بر تولید گفتار و کلمات است.برونر تشکیل مفاهیم ذهنی و رشد تفکر را مقدم و علت رشد زبان می داند.انگار بعد همه ی اتفاقات دارم به سقف نگاه می کنم وبه قصه ی آرش کمان گیر گوش می دم..
از طرفی چامسکی معتقد است در فرایند کسب زبان کودکان فقط احتیاج دارند که پیچیدگی های مربوط به زبان و فرهنگی که در آن زندگی می کنند را یاد بگیرند و نیازی ندارند که ساختارهای اساسی زبان را کسب کنند.زیرا که این ساختار به طور ذاتی در آن ها وجود دارد.
در سنین پایین رشد زبان کاملا متکی بر رشد شناخت و تفکر است.جمله سازی ساده بر اساس شناخت های پیشین زبانی شکل می گیرند.یعنی قبل از تولید جملات کودک دارای شناخت و تفکر است و شکل گیری زبان به دنبال شکل گیری تفکر است.آزگود معتقد است تجربیات ادراکی کودک با یکدیگر ترکیب می شوند و او با استفاده از آن ها جمله می سازد و صحبت می کند..بر اساس آن هر اندازه هماهنگی بین ساختار سطحی جمله با تفکر و ساختارهای شناختی بیشتر باشد کودک سریعتر می تواند این جمله ها را بسازد[غالبا ارزیابی دسته بندی ما از شخصیت های عجیب همین گونه است] آزگود می گوید زبان به نوبه ی خود بر روی تفکر اثر می گذارد و این اثر با افزایش سن بیشتر می شود..
دست آخر این که زبان های مختلف موجود در جهان تنها از نظر ظاهری با هم فرق می کنند(ساختار سطحی) خصوصیات اساسی و زیر بنایی، ساختار عمیق زبان های مختلف موجود در همه ی جهان یکسان است و زبان ها از این نظر با هم تفاوتی ندارند.
.این یه حقیقت اجتناب نا پذیره هیچ ساعت یا مقیاس زمانی ثابتی درون مغز هیچ کس نیست...ریتم هایی که اول کار بسیار جابه جایی پذیر بودند جای خود را به نگاه به زمان یک نواخت قدم زدن حسابدار منظم .. یا تعداد پلک زدن های پیر زن همسایه موقع ناز کردن یا .نزدیک تصور کردن و پایین آمدن مفهوم مجرد آرزوها دادند...

این طبعت همه ی تراژدی هاست...قهرمان می میره،اما داستان از یه جای دیگه به ادامه می رسه....

هیچ نظری موجود نیست: