۱۳۸۷ بهمن ۲۶, شنبه

نامه ی پیدا شده ی یک شهید خطاب به معشوقش gf

رو به خدا:به نام خدایی که عشق را آفرید..
سلام نازنینم،بالاخره بین من و تو باید یک نفر عشق شهادت می بود،الی الله بادا...

نیت کردم هیچ کدوم از حرف های امام رو این بالا نذارم.امسال ،یک والنتاین بسیار مهم برایت ،را دستی دستی پوچ کردم...به خودم می گویم نکند اگر من... از همین حالا پچ پچ مسخره کردن بقیه که :" این،یه دختر بچه است با دلی خوش. "مرا منقلب می کند و خرده ایمانی که داشتم را بیش از پیش تقویت می کند...اه ه ه ...شبیه نامه ای شد که تو جبهه ما از بچه بسیجی ها بالا می کشیم،خز و لوث..همیشه می خواستم تو پارکی، مسجدی ،موقع صلواتی، به یقه ی پیرهنم پز بدهم. در نامه هایت نوشتی که لازم است تا شرایط مناسب است هالیوودی شویم،و من خوشم آمد و همان طور که خواسته بودی من اینجا از امام،مثل براد پیت تقلید می کنم یک هنر پیشه ی تازه وارد است...محلول اریترومایسین گرفته ام و تا 6 ماه دیگر که اگر خدا بخواهد،آماده شویم برای هالیوود،به خودم می مالم.راستی..تانگو یاد گرفتی؟علی رغم میلت ،که فقط این یک بار نمی شود علی رغم میلم ،تمام این مدت لب به عرق و سیگارنزدم .نشد،دل پاکت ،خود پاکت عشق است. امروز چند بسیجی که برایم از برادران ارزشمند دین اند ...معلوم نشد چه کار باهام کردند ،یک بار دیگر جرقه ی الهام نبوی زدند بر سرم" اهلی" نیستم. و این که این جو جنگ، تازه مرا لوو- کلس در بر گرفته.بعد معلوم شد به خاطر این صمیمی نیستم ؟نمی دانم،خیلی می خواهم نظر تورا بدانم.راستی می خواهم بدانم آنجا شما هنوز هر پنجشنبه دست جمعی نذر می کنید حلوا می خورید؟کلام خدا می گوید "همانا خدای تو هر که را خواهد روزی وسیع دهد و هر که را خواهد تنگ روزی گرداند که او به بندگان کاملا آگاه و بصیر است".راستی آبنبات هایت دیوانه کننده اند.همین امروز که دراز کشیده ام،یک نفرموقع مکیدن انگشت اشاره اش خیلی آرام برای همیشه پرید. زبانش لال شده .طفلک ویولن زن بود و خرج خانواده اش از این راه تامین می شد.قرآن برایش باز کردم:"مثل حال آنان که غیر خدا را به دوستی برگرفتند حکایت خانه ایست که عنکبوت بنیاد کند و اگر بدانید سست ترین خانه خانه ی عنکبوت است"این جا نمی توان بی مسئولیت بود.

۱ نظر:

آ گفت...

شاید مشکل ما اینه که توی سیستمی قرار گرفتیم که باهاش مشکل داریم. به زبان دیگه همه باهاش مشکل دارن ولی ما آگاهیم به مشکلمون و بقیه عادت کردند که روش سرپوش بگذارن. به این خاطره که هیچ کاری چنگی به دل نمیزنه