۱۳۸۷ آذر ۱, جمعه

از زبان یک کودک

هر چه از کودکی یاد دارم آدم خودخواهی بودم...ولی در زمینه ی خود خواهی این اواخرخودم یا دارم کار خودم را نمی کنم یا کار خودم را می کنم و برای بقیه دارم کار می کنم .
معتقدم مسایلی که جای بحث داره رو نباید با کم یا کاست گفت
چون همیشه به محبت غریبه ها تشنه بودم وبه قدری بی اعتمادم که از وفادار بودن به رییسم همان طور که هست هراس دارم در ضمن به اکسپریونیسم سوریالی علاقه داشتم و دارم ... متاسفانه افتخارات تحصیلی انگشت شماری داشته ام.گمان کنم تنها چیزی که آخرش من رو از خودکشی منصرف می کنه همین افتخارات تحصیلیه که بعد از مرگ با تاسف و تاثر فراوان یاد می شه....

هیچ نظری موجود نیست: